عشق منطقی پارت ۴

پرش زمانی به بیرون با اعضا

ویو آت
من و کوک خیلی صمیمی شدیم و بیشتر بیش کوک هستم تا بقیه اعضا ولی نمیدونم چم شده انکار یکی داره تعغیبم می‌کنه شایدم هم یدونه آرمی یا سانگ فن هستش داره اعضا رو تعقیب می‌کنه

پیام ویو آت


جیهوپ :بچه بیاید سوار ترن هوایی بشیم


همه :ایول بریم

ویو آت
من از ترن هوایی میترسم ولی به خاطر اعضا سوار شدم
از وقتی سوار شدم دستام می‌لرزید

پایان ویو آت

ویو کوک من پیش آت نشستم
و فکنم میترسم به خاطر همین دست شو گرفتم

پایان ویو کوک

ویو آت استرسم بیشتر شده بود که یهو کوک دستمو گرفت نمیدونم چم شد ولی احساس آرامش بهم دست داد

پایان ویو آت
پرش زمانی به بعد سوار شدن ترن هوایی


شوکا : واییی مردم سرم گیج می‌ره

آت: وایی منم دارم میفتم

یهووو

یه مرده اومد و دست آت کشید

کوک ویو
دیدم یه مرده اومد دست آت کشید برد نمیدونم چم شد کنترلم دست خودم نبود تا جایی که میخورد زدم

پایان ویو کوک

آت :کوک بسه حق حق

کوک ویو
با چیزی که آت گفت خشکم زد

درست شدم ات گفت اون ____________


















شرط پارت بعدی عشق منطقی

لایک ۵
کامنت ۴
برای اینکه پارت قبلی کم بود گزاشتم وگرنه نمی‌خواستم بزارم
دیدگاه ها (۰)

آت لباس آت لباس کوک

فیک جدید

آت ویو اعضا اومدن تو کوک هم بلند شده بود که یهو من با مغز رف...

برای پارت بعد فالو ۲لایک۱۵کامنت۱۰

پارت ۷ویو ات: بلاخره رسیدیم به پارک داپسان و جنگکوک رفت بیل...

هنرمند کوچولوی من

عشق ممنوع

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط